خِرَد گنوسی چیست؟
نگاهی جامع به یکی از رازآلودترین مکاتب فکری تاریخ
مقدمه: در جهانی که پر از هیاهو، اطلاعات سطحی و سرعت بیوقفه است، مفاهیمی مانند «شناخت درونی»، «بیداری» و «حقیقت پنهان» بیش از هر زمان دیگری جذاب شدهاند. گنوسیسم، یا آنطور که در فارسی گاه «خِرَد گنوسی» ترجمه میشود، یکی از کهنترین و در عین حال، مدرنترین پاسخهاییست که ذهن انسان برای این مفاهیم یافته است. این مقاله تلاشیست برای بازخوانی این جریان فکری فراموششده؛ جریانی که ریشه در دل تاریخ دارد، اما همچنان در نبض تفکر امروز جاریست.
بخش اول: تعریف گنوسیسم و جایگاه آن در تاریخ تفکر گنوسیسم (Gnosticism) نامیست که محققان مدرن به مجموعهای از عقاید و نظامهای فکری نسبت دادهاند که در قرون اولیه میلادی در منطقه مدیترانه شرقی رواج یافت. واژه Gnosis از زبان یونانی آمده و بهمعنای «شناخت» است، اما نه شناخت تجربی یا عقلانی؛ بلکه نوعی آگاهی شهودی و باطنی که به نجات روح انسان از جهان مادی منجر میشود.[1]
در گنوسیسم، جهان مادی توسط خدایی ناقص به نام دمیورژ خلق شده است؛ موجودی که از منبع نور حقیقی (خدای مطلق) جدا افتاده. روح انسان، ذرهای از آن نور است که در این دنیای ناقص اسیر شده است. راه رهایی، بیداری از طریق معرفت (Gnosis) است.
بخش دوم:
سرچشمهها و تأثیرات تاریخی گنوسیسم از نظر تاریخی متأثر از منابع گوناگونیست:
فلسفه افلاطونی و نوافلاطونی عرفان یهودی (قبالا) آیینهای شرقی همچون زرتشتی، هندو و بودیستی آیینهای سری یونانی مانند اورفیسم و الئوسیان
بسیاری از فرقههای گنوسی خود را پیروان حقیقی مسیح میدانستند. انجیل توما، یکی از متون گنوسی، عیسی را آموزگاری معرفی میکند که بهجای نجات فیزیکی، راه بیداری معنوی را آموزش میدهد.[2]
بخش سوم:
دمیورژ، سوفیا و سقوط یکی از عناصر اصلی در روایت گنوسی، افسانه سوفیا (Sophia) است. سوفیا، که در زبان یونانی بهمعنای «حکمت» است، یکی از ایئونها یا تجلیات خدای مطلق بهشمار میرود. او با میل به شناخت خدا، بدون اجازه، دست به آفرینش زد و این اشتباه منجر به تولد دمیورژ شد؛ خدایی ناقص که از نور الهی جداست و جهان مادی را خلق کرد.[3]
دمیورژ، که گاهی با خدای عهد عتیق یکی دانسته میشود، انسان را ساخت، اما روح الهی انسان از منبعی دیگر آمده بود؛ از سوفیا. به همین دلیل، انسان همواره در تضاد میان ماده و روح، تاریکی و نور، جهل و آگاهی قرار دارد.
بخش چهارم:
متون گنوسی در سال ۱۹۴۵، در نجع حمادی مصر، کشف مجموعهای از متون گنوسی انقلابی در مطالعات ادیان ایجاد کرد. این مجموعه شامل:
انجیل توما انجیل مریم انجیل حقیقت آموزههای والنتینوس و دیگر نوشتههای عرفانی است. این متون نشان میدهند که در صدر مسیحیت، برداشتهایی عمیقتر و شخصیتر از معنویت وجود داشته است.[4]
بخش پنجم:
نمادگرایی در گنوسیسم گنوسیسم سرشار از نمادهاست:
مار: نماد دانش، بیداری و نه لزوماً گناه نور: نمایانگر حقیقت نهایی و آگاهی خواب/غفلت: استعاره از زندگی ناآگاهانه در دنیای مادی صعود: بازگشت روح از ماده به منبع نور
این نمادها هم در متون گنوسی دیده میشوند، هم در هنر و معماری سنتی، و هم در آثار ادبی و سینمایی مدرن.
بخش ششم: گنوسیسم و روانشناسی یونگی کارل گوستاو یونگ، بنیانگذار روانشناسی تحلیلی، در آثار خود بارها به شباهت میان گنوسیسم و نظریههای ناخودآگاه اشاره کرده است. او معتقد بود که گنوسیها نخستین کسانی بودند که ناخودآگاه را کشف کردند؛ اما آن را به زبان اسطورهای بیان نمودند.[5]
در روانشناسی یونگ، سفری که انسان برای بازگشت به «خودِ حقیقی» طی میکند، شباهت زیادی با مسیر بیداری گنوسی دارد. مفاهیمی مانند سایه، خود، آنیما/آنیموس، با مفاهیم نور، سوفیا، و شناخت درونی قابل تطبیقاند.
بخش هفتم:
گنوسیسم در فرهنگ مدرن مفاهیم گنوسی بهگونهای در فرهنگ عامه بازتاب یافتهاند:
فیلم ماتریکس: دنیای توهم و بیداری قهرمان Inception: لایههای ذهن و واقعیتهای تودرتو رمانهای کافکا و داستایوفسکی: بحران وجود و جستجوی معنا
همچنین در جنبشهای معنویت نوین (New Age)، مراقبه، تئوسوفی، و حتی رموز فراماسونری، بازتابی از تفکر گنوسی به چشم میخورد.
بخش هشتم: نقدها و چالشها گنوسیسم بهخاطر نگاه منفیاش به جهان مادی، گاهی به ضدیت با زندگی واقعی متهم میشود. همچنین، تأکید آن بر «دانش خاص» میتواند زمینهساز نوعی نخبهگرایی معنوی شود. با این حال، طرفداران آن معتقدند این فلسفه فقط برای کسانیست که «صدای بیداری» را شنیدهاند.
بخش نهم: نتیجهگیری گنوسیسم راهیست که بهجای تقلید، به کشف دعوت میکند. سفریست از بیرون به درون، از جهل به نور، از عادت به آگاهی. در دنیای امروز که واقعیتهای ساختگی، فریب و سطحینگری همهجا را فرا گرفتهاند، شاید وقت آن رسیده باشد که دوباره به سراغ این حکمت باستانی برویم.
پانویسها:
Jonas, Hans. The Gnostic Religion, 1958. Pagels, Elaine. The Gnostic Gospels, 1979. Hoeller, Stephan A. Gnosticism: New Light on the Ancient Tradition of Inner Knowing, 2002. Meyer, Marvin. The Nag Hammadi Scriptures, 2007. Jung, C.G., Psychology and Religion, 1938.
دیدگاه خود را بنویسید